شهید دکتر چمران

چگونه اهل مطالعه شویم؟

ارسال شده در 4 دی 1395 توسط فاطمه محمودي در بدون موضوع

 

همه ما گاه گاه متوجه شده ایم که بزرگترین نقطه ضعفمان عدم آگاهی است .

وتنها راه مستمر و کم هزینه آگاه شدن مطالعه است چند نکته مهم در این زمینه را اینجا بنویسم: ول اینکه) تلاش کنید غیر از فارسی زبان دومی را هم بدانید. طبیعی است دست شما در پیدا کردن کتاب مناسب بازتر میشود. شاید برای کسانی که کار فنی میکنند یا فلسفه میخوانند، زبان آلمانی، برای مدیریت و اقتصاد زبان انگلیسی و برای شیفتگان ادبیات زبان فرانسه گزینه های جذابی باشند. البته من در این مورد صاحب نظر نیستم و این حرف کاملاً سلیقه شخصی من است. دانستن زبان دوم حتی میزان درک زبان اول را نیز بالا می برد. این نکته ای است که سالهاست در روانشناسی اثبات شده است.

دوم اینکه کتابهایی بخوانید که خوب ترجمه شده باشد. متأسفانه در جامعه ما، ترجمه بسیار سلیقه ای است و انسانهای زیادی را می بینید که برای یادگرفتن بهتر زبان، دست به ترجمه کتابها میزنند. حتماً در زمان خرید یک کتاب، یک صفحه آن را به صورت تصادفی باز کنید و کامل بخوانید و اگر دیدید با نگارش راحت نیستید کتاب را نخرید. حتی اگر مطمئن ترین فرد آن کتاب را به شما توصیه کرده بود. من کاملاً اعتقاد دارم بسیاری از ما به خاطر ترجمه های بد و ضعیف، کتاب زده شده ایم.

سوم اینکه در شروع کار به سراغ کتابهای کلاسیک نروید. مارک تواین زمانی گفته بود: «کتابهای کلاسیک، کتابهایی هستند که هیچکس حوصله ندارد بخواند اما همه آرزو میکنند که ای کاش آنها را خوانده بودند!». یکی از دوستان من برای شروع کتابخوانی رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست را گرفته بود. آلن دو باتن در مورد این کتاب میگوید: خواندن این کتاب دو پیشنیاز دارد: تنهایی کشنده و پای شکسته! به همین دلیل توصیه میکنم که سراغ لیستهایی شبیه: «۱۰۰ کتاب یا ۹۰ کتاب یا ۲۲ کتاب یا … که قبل از مرگ باید خواند نروید.»

چهارم اینکه) برای کتابخوانی زمان و مکان مشخصی در نظر بگیرید. یک صندلی یا یک پشتی یا یک گوشه اتاق یا داخل مترو یا هر جا که دوست دارید، اما عادت کنید که زمان و مکان مشخصی وجود داشته باشد و همیشه در آنجا کتاب. به این شکل ذهن شما شرطی میشود. هر وقت در آن محل قرار گرفتید ناخودآگاه، ذهن شما متمرکز میشود و آماده کتاب خواندن میشوید. به شخصه فکر میکنم سجاده هم یکی از کارکردهایش این است که ما را برای نماز خواندن شرطی میکند و وقتی روی آن می ایستیم، تمرکز پیدا میکنیم (البته بعضی شرطی شده اند که روی سجاده به بدهیها و طلبهایشان فکر کنند.

پنجم اینکه هدفهای بزرگ نگذارید. اگر بتوانید روزی ۳ صفحه کتاب بخوانید و همیشه بخوانید بهتر از روی ۳۰ صفحه است که گاهی آن را ترک کنید. اگر هم مدتی روزی سه صفحه خواندید هیجان زده نشوید و هدف خود را بالا نبرید. باید سیستم ذهن و زندگی ما به تدریج به سبک جدید عادت کند.

فعلاً اینکه اگر شازده کوچولو نوشته اگزوپری را نخوانده اید یا قلعه حیوانات جرج اورول را نخوانده اید، یا اگر دنبال کتاب ساده ای برای فلسفه میگردید و دنیای سوفی (نوشته یاستین گوردر) را نخوانده اید یا اگر «هبوط در کویر» شریعتی را نخوانده اید شاید بهتر باشد فعلاً از همین ها شروع کنید و به سراغ کتاب دیگری نروید.

موفق باشید…

محمدرضا شعبانعلی

 

نظر دهید »

هدف اصلی جنگ نرم، تغییر رفتارها و باورها

ارسال شده در 1 دی 1395 توسط فاطمه محمودي در بدون موضوع

 

 

 

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌‏ای(حفظه الله) در طول سال‌های گذشته، موضوع «سیاست تغییر رفتار» که در دستور کار دشمنان نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است را گوشزد کردند و همگان را نسبت به آن آگاه ساختند. از نگاه ایشان برخی از فعالیّت‌های سال‌های اخیر استکبار جهانی (مانند «تهاجم فرهنگی»، «تحریم‌های اقتصادی»، «فشارها در موضوع هسته‌‏ای»، «التهابات منطقه‏‌ای» و…) همه در راستای «تغییر نگرش و رفتار» مردم و مسئولان ایران اسلامی است که باید همگان نسبت به آن بصیر و آگاه باشند.

در این مقاله به گوشه‏‌ای از فرمایشات مقام معظم رهبری(حفظه الله)در مسئله «سیاست تغییر رفتار» اشاره می‏‌کنیم.

هدف اصلی جنگ نرم، تغییر رفتارها و باورها

* جنگ نرم فقط مخصوص ایران نیست، اما در موضوع ایران، هدف اصلی از این جنگ نرمِ فکرشده و حساب‏‌شده، استحالۀ جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است.

* در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمّم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمین‏‌کنندۀ اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکۀ قدرت جهانی باشد.

* مخاطبان اصلی جنگ نرم مردم به‏‌ویژه نخبگان، دانشگاهیان، دانشجویان، جوانان و عناصر فعال هستند.

هدف اصلی و نهایی جنگ نرم طراحی‏‌شده، انحلال درونی و استحالۀ داخلی جمهوری اسلامی از طریق تغییر باورها و سست کردن ایمان مردم و به‏‌ویژه جوانان است

* آنها [استکبار جهانی] به‏‌دنبال تأثیرگذاری بر مردم و تغییر طیف وسیعی از باورهای آنان به‏‌ویژه جوانان و نخبگان هستند که باورهای اعتقادیِ دینی، سیاسی و فرهنگی مردم از جمله این باورها است.

* مردم ما باورهای اعتقادی در خصوص دین، خانواده، مسئلۀ «زن و مرد»، استقلال، مقابله با بیگانه، مردم‏‌سالاری اسلامی و مسائل گوناگون فرهنگی دارند و طرف مقابل تلاش دارد این باورها را دست‏کاری کند و یا تغییر دهد.

* مردم ما نسبت به رژیم فاسد و مستبد گذشته، باورهایی دارند که در جنگ نرم تلاش بر این است تا این گذشته زشت و پلید و سیاه به گذشته‏‌ای درخشان و زیبا تغییر یابد.

* آنها [استکبار جهانی] می‏‌خواهند با تغییر باور به گذشته، نتیجه بگیرند که لزومی به وقوع انقلاب اسلامی برای از بین بردن آن گذشته، وجود نداشته است.

* آنها [استکبار جهانی] می‏‌خواهند به جوان امروزی القاء کنند که وضع کنونی کشور مایۀ شرمندگی است و رسیدن به پیشرفت در آینده نیز غیرممکن است تا نشاط و تحرّک و علم‌‏آموزی و امید به آینده را از نسل جوان بگیرند.

* هدف اصلی و نهایی جنگ نرم طراحی‏‌شده، انحلال درونی و استحالۀ داخلی جمهوری اسلامی از طریق تغییر باورها و سست کردن ایمان مردم و به‏‌ویژه جوانان است.[1]

پی‌نوشت :

[1]. بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله)در دیدار رئیس و مسئولان سازمان صدا و سیما، 20/07/1394.

بازدیدها: 150 مرتبه

نظر دهید »

مصطفی؛ برگزيده

ارسال شده در 1 دی 1395 توسط فاطمه محمودي در بدون موضوع

 

در صحف ادريس نيز از لقب «مصطفي» براي آن حضرت ياد شده و ساير اوصاف پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله به شايسته ترين وجهي آمده است. بخشي از آن چنين است: «اخْتَرْتُ لَهُمْ نَبِيّاً مُصْطَفَي؛ من براي بندگان صالح، مخلص و با تقوايم «مصطفي» را پيامبر گردانيدم.»

عبدالکریم پاک نیا تبریزی

حضرت محمد صلی الله علیه وآله (مصطفي؛ برگزيده)

از ميان القاب متعدد آن حضرت، مصطفي بيشتر معروف است. ( 1 ) آن حضرت خودش در مورد لقب مصطفي مي فرمايد: «يَا عَلِيُّ! اَنْتَ اَخِي وَاَنَا اَخُوكَ وَاَنَا الْمُصْطَفَي لِلنُّبُوَّةِ؛ ( 2 ) يا علي! تو برادر من و من برادر تو هستم، فقط من براي پيامبري از سوي خداوند متعال انتخاب شده ام.»
در صحف ادريس نيز از لقب «مصطفي» براي آن حضرت ياد شده و ساير اوصاف پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله به شايسته ترين وجهي آمده است. بخشي از آن چنين است: «اخْتَرْتُ لَهُمْ نَبِيّاً مُصْطَفَي؛ من براي بندگان صالح، مخلص و با تقوايم «مصطفي» را پيامبر گردانيدم.»
آنگاه خداوند متعال به حضرت آدم خطاب كرد: اي آدم! به ذريّه ات بنگر. و حضرت آدم در ميان ذريّه اش گروهي را ديد كه نور آنان تمام آفاق را فرا گرفته و درخشش ويژه اي دارد. حضرت آدم علیه السلام پرسيد: پروردگارا! اينان كيانند؟ خداوند فرمود: اينها پيامبران از نسل تو هستند. حضرت آدم دوباره پرسيد: آنان چند نفرند؟ فرمود: يكصد و بيست و چهار هزار پيامبرند كه سي صد و پانزده نفر از آنان نبي مرسل هستند. حضرت آدم عرض كرد: خدايا! چرا نور آخرين نفر از سلسله انبيا از همه درخشنده تر و تابناك تر است؟ خداوند فرمود: او محمد، پيامبر فرستاده، مورد اعتماد، نجيب، محرم اسرار، برگزيده، پاك خالص، حبيب، دوست و گرامي ترين مخلوق در پيشگاه من است و محبوب ترين، نزديك ترين، شناخته ترين مخلوقاتم مي باشد. او از نظر علم، حلم، ايمان، يقين، صداقت، نيكوكاري، پاكدامني، تواضع و فروتني، پارسايي و فرمانبري از تمام آنان برتر مي باشد.
براي او از حاملين عرشم و ساير آفريده ها در آسمانها و زمين پيمان گرفته ام كه به او ايمان آورده و به نبوّتش اقرار كنند. اي آدم! به او ايمان بياور كه در نزد من مقام و منزلت، فضل نور و وقارت فزوني يابد. حضرت آدم علیه السلام گفت: به خدا و پيامبرش محمد ايمان آوردم. خداوند فرمود: من نيز فضل و كرامت تو را افزايش دادم. اي آدم! تو اولين پيامبر و فرزندت محمد صلی الله علیه وآله آخرين آنان مي باشد. ( 3 )

پی نوشت :

1) الاحتجاج، احمد بن علي طبرسي، نشر مرتضي، مشهد، 1403 ه‍ ق، ج 2، ص 311.

2 ) امالی، شیخ صدوق، نشر اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق، ص332، المجلس الثالث والخمسون.

3 ) بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسي، انتشارات اسلامیه، تهران، ج52، ص385.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره145.

 

نظر دهید »

نسبت ما و مهدی(ع) در عصر حاضر

ارسال شده در 30 آذر 1395 توسط فاطمه محمودي در بدون موضوع

در دورانی که سخن گفتن از مباحث اقتصادی و افزایش و کاهش درآمد سرانه ، رشد ، توسعه و تولید ناخالص ملی و پی جویی مسائل مربوط به پیچیده ترین فن آوریهای عالم ارتباطات و ساخته های صنعتی، به همراه بحث و کندوکاو پیرامون مکتب نوظهور «هرمنوتیک » و اثبات ثبات یا دگرگونی فهم ما از متون دینی - قبض و بسط تئوریک شریعت یا فی الواقع نسخه فارسی [Contextuality] - و همچنین بررسی برخورد تمدنها و عاقبت قابل پیش بینی برای آنها، رسم و عادت زمانه شده است

بیان احوال امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، به عنوان یک حقیقت غایب از نظر و مباحث و مسائل مربوط به آن حضرت،علیه السلام،به عنوان موعود منتظر، چه بسا در ذهن برخی ساده اندیشان و شیفتگان عرف موجود، بل حافظان و مدافعان سینه چاک او و فرهنگی که آن را پروریده، سخت نامانوس و ناضرور بنماید. اما نگارنده به عنوان پژوهشگر مسلمانی که در غالب موضوعات مطرح در عرصه فرهنگ معاصر اندیشیده و در همین زمینه دیدگاه دینی خود را در باب غالب موضوعات یادشده، از سیاست و اقتصاد و مسائل مربوط به توسعه تا بخشی از دانش تجربی و فلسفه معاصر دین و کلام نوین، عرضه کرده به این نتیجه رسیده است که متاسفانه مباحث مربوط به موضوع اصلی جهان بشری در عصر حاضر - یعنی غیبت عصاره عالم امکان و خلیفه حی الهی بر زمین و خیمه آسایش ، امنیت ، وفاق و واسطه فیض ربوبی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بی اندازه تهی و بی رنگ است.

آیا شگفت آور نیست که در حوزه های علمیه و دانشکده های الهیات ما - گذشته از محافل روشنفکری باصطلاح دینی!- از دین شناسی تطبیقی سخن بگویند، و اقتصاد و سیاست جامعه اسلامی را در قالب فقه حکومتی به دایره بحث و بررسی بگذارند، و همچنین شبهات مطرح در فلسفه معاصر دین و کلام نوین را به سرپنجه تدبیر و اندیشه بگیرند و بگشایند، و یا حتی از ثقل اکبر - از قرآن عظیم و عزیز - از قرائت و محتوای آن، سخن به میان آرند، اما در عین حال هدف از این همه تلاش و جنبش و کوشش و هم بخش معظمی از ضروریات مکتب تشیع و علی الخصوص آموزه های بلند این مکتب درباره حجت زمانه ولی عصر، روحی و ارواح العالمین له الفداء، تا به این اندازه به دست فراموشی سپرده شود; که غافلان به دل بستن به وضع موجود و تبیین و تنقیح و تحکیم پایه های تئوریک آن بکوشند و منفعلان در دفاعی منفعلانه از تعالیم مورد هجمه آنان، همه گستره پهناور معارف عالیه اسلام و علی الخصوص مکتب پربار تشیع را در دامنه محدود برخی مباحث اپیسیمولوژی یاجامعه شناسی دین و معرفت و یا حداکثر مسائل مربوط به فقه حکومتی محصور سازند و تنها وظیفه خود را پاسخگویی به القائات دشمنان و مغرضان دانسته و در عوض تبیین عقلانی معتقدات خالص شیعی یا اسلامی، دامنه فعالیت خود را در محدوده تصحیح و نقض و ابرام اقوال نواندیشان مترجم آرای مسیحیت محرف محصور نمایند؟!

چنانکه مشهود است، روند فعالیتهای پژوهشی و تبلیغی حوزه های دینی در چند سال گذشته به سمتی سو گرفته که نشانه گذار اصلی آن اندیشه وران غربی بوده اند. البته دفاع آگاهانه از دین و وسعت تهاجم دشمنان به مبانی اعتقادی جامعه اسلامی، ضرورت چنین تلاشی را صدچندان می کند و ما را نیز با این تدافع عالمانه مخالفتی نیست. لیکن سخن بر سر آن است که آیا تنها در موضع دفاع نشستن و از عرضه روزآمد آموزه های پربار مکتب تشیع چشم پوشیدن و منفعلانه بر ردپای مترجمان آرای بیگانه سیر کردن، باعث نخواهد شد که بخش معظمی از ضروریات مذهب تشیع - که نسل قدیم را نیز به حد وافی با آن آشنایی نیست تا چه رسد به عصر حاضر - مثل مساله مهم رجعت که از زمان پیامبر ،صلی الله علیه و آله، تاکنون از جمله ضروریات مذهب شیعه شمرده می شده و اعتقاد به آن هماره طعن و طنز و کین مخالفان را به همراه داشته، یا حقیقت دابة الارض و حشر پیش از روز رستاخیز، و از همه مهمتر و اساسی تر، نقش کنونی امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، در سرنوشت جوامع بشری و نسبت آن حضرت با کل جهان هستی و مفهوم حقیقی روایت متواتر یا دست کم مستفیضی که مرگ بی شناخت امام ،علیه السلام، را - ولو در عصر انفجار اطلاعات و پیچیده ترین فن آوریهای عالم ارتباطات، از ماهواره و شبکه های اطلاع رسانی گرفته تا مطبوعات و منشورات مکتوب - مرگ در جاهلیت و ناآگاهانه و ناهشیارانه، بلکه نهفته در جهل مرکب می داند، همچنین وظیفه شیعیان در عصر غیبت و نحوه ارتباط روحی آنان با امام زمانشان و نحوه تمهید ظهور آن حضرت ،علیه السلام، که جز به خواست و تلاش بخش وسیعی از مؤمنان میسر نخواهد شد، و به همین موازات مفهوم حقیقی و منطقی برخی آیات قرآنی، نظیرآیات آغازین جزء پانزدهم قرآن (آیات ابتدایی سوره مبارکه اسراء) که مصداق عینی آنها در این دنیا تا کنون رخ نداده است، و یا آیات مربوطبه عیسای مسیح، علیه السلام، و رجعت و فرود دوباره آن حضرت از ملکوت الهی به گاه قیام حضرت حجت ، علیه السلام، و در نهایت شرح و تفسیر ادعیه و زیارات رسیده درباره یا از ناحیه امام عصر، علیه السلام، که هر یک دریایی ژرف از مفاهیم بلند و آسمانی محسوب می گردند و تمرکز در مباحث القا شده از سوی مترجمان آراء بیگانه، باعث نخواهد شد که این همه، از جانب بسیاری از کارشناسان دینی ما و به تبع آنان عموم مردم مسلمان و خصوصا نسل جوان ما مورد غفلت قرار گیرد؟

به هر تقدیر واقعیت این است که در حال حاضر برخورد ما با مساله مهم مهدویت، بیش از آنکه برخوردی همه جانبه، پژوهشگرانه و علمی باشد، برخوردی مقطعی، شاعرانه و غالبا از سر احساس و عاطفی است. تا به آنجا که این نکته مهم را که مجموعه زیارات، ادعیه و توقیعات شریف رسیده از ناحیه یا درباره امام مهدی ،علیه السلام، فی الواقع ماثوراتی صادره از سو یا در معرفی حجت حی زمانه و قطب عالم امکان در عصر معاصرند و به این ترتیب مجموعه ای از مهمترین آموزه های مورد نیاز امت شیعه را - از زمان آغاز امام آن بزرگوار تا به اکنون - عرضه می دارند، بکلی از یا برده ایم. این همه در حالی است که ارزش علمی و عملی این قبیل ماثورات به اضافه آن دسته از آیات، زیارات و ادعیه پرمحتوایی که اهتمام به آنها از ناحیه حضرت ، علیه السلام، مورد اشاره قرار گرفته و پیوسته در تشرفات محبان آن حضرت در عصر غیبت، بر استدامت بر آنها تاکید گردیده است (از آن جمله دعای آسمانی سمات یا زیارات جامعه و عاشورا) و نقش مفید و معتنابه آنها در ساختن بنای عقیدتی فقهی انسان مسلمان امروزین، نه فقط از بار علمی و اعتقادی و عبادی سخنان و سیره رسیده از سایر معصومان کمتر نیست، بلکه اولا با توجه به آنکه منشا صدور یا موضوع مورد بحث آنها، درباره حضرت حجت ،عجل الله تعالی فرجه الشریف، و فرهنگ عقیدتی و عملی لازم الاتباع از سوی امت آن حضرت، چه در زمان غیبت و چه در زمان ظهور است و در ثانی با التفات به این نکته مهم که محیط صدور آنها در محدوده خواص یاران ایشان محصور می شده است تامل در آنها به عنوان مجموعه تعالیم و آموزه های حجت زمانه برای مردم از ضرورت بیشتری برخوردار می گردد.

گذشته از این، باطن هر بحثی از مباحث فقهی، کلامی و فلسفی معاصر، به نحوی با امام زمان ، علیه السلام، و

نظر دهید »

حكايت ناگفته كريستف كلمب‏

ارسال شده در 30 آذر 1395 توسط فاطمه محمودي در بدون موضوع

 

هر چند كه در تاريخ مشهور مرسوم و فيلم‌ها و كتاب‌هاي متعددي كه دربارة «كريستف كلمب» ساخته و نوشته شده، او را به عنوان يك «ميسيونر مسيحي» معرفي كرده‏اند، ولي در حقيقت كريستف كلمب يك يهودي بوده است.

هر چند كه در تاريخ مشهور مرسوم و فيلم‌ها و كتاب‌هاي متعددي كه دربارة «كريستف كلمب» ساخته و نوشته شده، او را به عنوان يك «ميسيونر مسيحي» معرفي كرده ‏اند، ولي در حقيقت كريستف كلمب يك يهودي بوده است. «ديويد ايچورن»1 نويسندة يهودي، در اين باره مي‏ گويد: نه نام حقيقي او «كلمبوس»‏2 و نه يك ايتاليايي متولد «ژنو» بوده بلكه نام‏ حقيقي او «جان كولن‏»3 بود كه در نزديكي‌هاي شهر «پانته ودرا»4 در اسپانيا به دنيا آمده بود و او در واقع يك يهودي اسپانيايي بوده است.5

بخش‌هايي از مقاله‏ اي كه تحت عنوان «آيا كريستف كلمب حقيقتاً يك يهودي‏ بود؟»6 به قلم «داليا ساياه»‏7 كه در روزنامه «شالوم» ارگان يهوديان تركيه در اين رابطه بيان شده بسيار قابل ملاحظه است: نكته مهم اين است كه در گوشة سمت چپ بالاي كليه نامه‏ هايي كه كلمب‏ براي خانواده خود ارسال مي‏ داشت مونوگرامي به چشم مي‏ خورد كه مفهوم آن پنجاه سال قبل توسط «موريس ديويد»8 كشف شد. اين مونوگرام از دو حرف تشكيل شده است، كه هر يهوديي‏ آنرا در بالاي تمامي نوشته‏ هاي خود مي‏ نوشت. اين دو حرف عبارت بودند از دو كلمة «Beth» و ha»» : كه امروزه معلوم شده كه برعبارت «ezrat ha cham Be» و يا «Baruch chem» (يعني مقدس است خداوند يهود) دلالت دارد.

نكتة ديگري كه ثابت مي‏ كند، او يك يهودي پنهان‌كار بوده نحوة نگهداشتن دست چپ خود (به صورت پنجه باز بر روي قفسه سينه سمت راست) در تصاوير و تابلوهاي اوست. اين عمل اق

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
 خانه
 تماس
 ورود
 << < آذر 1404 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

شهید دکتر چمران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان